تعالیم امیا: افزایش قدرت تمرکز و تمرینات آن

تمرکز

با انجام تمرینات این آموزش و پیشرفت در آن، تمرکز شما تقویت شده و اگر تمرینات آموزش تغییر باور هم انجام بدهید، میتونین به راحتی روی شیشه یا ذغال راه برین و سوزنی رو در بدن خودتون فرو کنین بدون اینکه احساس درد کنین.

ما برای انجام هرکاری به تمرکز نیاز داریم، بعضی کارها تمرکز بیشتری نیاز دارن و برخی کمتر. اما تمرکز یعنی چی؟

هر وقت ذهن شما روی موضوعی توقف می کنه و از اون موضوع منحرف نشه به تمرکز رسیده. در این حالت ذهن به افکار غیرمرتبط با موضوع تمرکز، بی توجه میشه.

هرچقدر تمرکز شدیدتر باشه، حواس غیرمرتبط غیرفعالتر میشن، به همین خاطر یه فرد در حالت تمرکز شدید درد رو حس نمیکنه.

یک روز استادی، شاگردان خود را جمع کرد و از آنها خواست به نوبت برخیزند و کمانی به دست گرفته و به سمت چشمان پرنده ای که روی شاخه درخت نشسته بود هدف بگیرند.

همین که شاگرد کمان را می کشید، استاد می پرسید چه میبینی؟

شاگرد پاسخ میداد: درخت و شاخه و پرنده می بینم و استاد میگفت کمان زمین بگذار و نوبت به شاگرد بعدی میرسید. او هم چنین میگفت تا اینکه نوبت به یکی از شاگردان رسید و او در پاسخ به سوال استاد گفت: من به جز چشم پرنده هیچ چیز دیگری نمی بینم. این کل چیزی است که میبینم.

او توانسته بود تمام فعالیت ذهنی خود را روی نقطه ای که استاد میگفت متمرکز کند.

اما چگونه به تمرکز برسیم و اونو تقویت کنیم؟

یکی از تمرینات خوب تمرکز، خود هیپنوتیزم هست. کسی که در خودهیپنوتیزم پیشرفت کنه، در تمرکز پیشرفت کرده.

راه های مختلفی برای ایجاد تمرکز وجود داره، بعضیا با گفتن مانترا یا ذکر، دیدن تصاویر و نمادها یا حتی تفکر روی یک ایده، تمرکز میکنن.

موضوع انتخابی هرچیزی که باشه باید بتونه ذهن شما رو مجذوب خودش کنه.

بنابراین یک روش برای همه توصیه نمیشه و هرکسی باید ببینه چه روشی براش تاثیرگذارتر هستش.

 پادشاهی که ثروت زیادی داشت با راهنمایی یک یوگی به مراقبه نشست. هرچقدر سعی کرد که ذهنش را متمرکز کند موفق نمیشد. ذهنش به هر سو میرفت و در آخر روی بازوبند طلایی اش که به آن عشق می ورزید متوقف میشد.

مدتی بعد توانست با همان بازوبند به تمرکز برسد. یوگی به او یاد داده بود که وقتی ذهن روی موضوعی تمرکز کرد، تمرکز را ادامه بده، به نتیجه دلخواه خواهی رسید.

 ذهن ما باید طوری تربیت بشه که در موقع لزوم بتونیم فورا تمرکز مورد نیاز رو ایجاد کنیم و ذهن رو به هر سویی که لازم است حرکت بدهیم.

ریشه تمام موفقیت های ذهنی بستگی به توانایی در تمرکز داره.

تمرکز، صرفا ثابت نشستن و بستن چشم ها نیست. تمرکز باید موضوع و هدفی مشخص باشه. موضوع تمرکز نباید نا مفهوم و غیر ملموس باشه.

با تمرکز به تدریج میتونیم در اعماق ذهن و آگاهی نفوذ کنیم.

در تمرینات تمرکز، باید کاملا به نتیجه کار باور داشته باشین، بدونین که با تمرین حتما به هدف میرسین. سپس در تمرینات نظم داشته باشین و تا رسیدن به نتیجه مطلوب تمرینات رو ادامه بدین.

تمرین نامنظم و تفننی مثل اینه که شما یک گام به جلو بردارین، سپس شش گام به عقب برین. در این صورت به هدفی که در سه قدمی شماست نمیرسین.

نهایت پیشرفت در تمرکز زمانی هستش که تفاوتی بین تجارب بیرونی و درونی شما وجود نداشته باشه.

در این حالت تصویر ذهنی شما با واقعیت یکی میشه.

شیوه کلی تجسم:

یه چیز درونی یا بیرونی انتخاب کنین.

موضوع انتخابی باید توجه شما رو به خودش جلب کنه بدون اینکه از اول نیاز به کوشش فراوانی باشه.

سپس تا جایی که قادر هستین روی اون چیز تمرکز کنین. به این شکل که توجه خودتون رو کاملا معطوف اون کنین.

در حین تمرکز و مراقبه ممکنه تخیلات و فشارهای روانی برای شما ایجاد مشکل کنن. باید نسبت به اینها بی تفاوت باشین و به تمرین ادامه بدین. در این حالت رشد چشمگیری در تمرکز میکنین.

وابستگی های اجتماعی هم ممکنه مانع پیشرفت شما بشه، برای همین اگه خیلی بخواین پیشرفت کنین، باید نیازهای اجتماعی تون رو کاهش بدین.

عجله و شتاب نداشته باشین و قبل از تمرین غذای سنگین و دیرهضم نخورین.

یکی از نشانه های پیشرفت در تمرکز، بالا رفتن فوق العاده حساسیت در حواس پنج گانه هستش.

یکی از تمرینات تمرکزی خیره شدن به یک نقطه یا «تراتاکا» هستش.

این تمرین به دو صورت درونی و بیرونی انجام میشه. به این صورت که موضوع تمرکز درونی یا بیرونی هستش.

در تراتاکای بیرونی می تونین یه نقطه خارجی رو در نظر بگیرین. این نقطه می تونه هرچیزی باشه مثل نقطه سیاه یا شعله شمع.

در تراتاکای درونی باید چشمانتون رو ببندین و روی یک نقطه درونی مثل محل چشم سوم تمرکز کنین.

تمرین اول:

پشت دست رو به طور افقی جلوی صورتتون بگیرین و به ناخن انگشت کوچیک خیره بشین و به طور ثابت بهش نگاه کنین.

کم کم حواستون، متمرکز میشن. بعد از مدتی که احساس کردین به تمرکز رسیدین، چشم هاتون رو ببندین.

اگه بالای چشم ها نوری حس کردین، توجه و تمرکزتون رو معطوف اون کنین. مدتی در این شرایط بمونین. سپس تمرین رو خاتمه بدین.

اگه موفق به دیدن نور نشدین تمرین رو در روزهای دیگه ادامه بدین.

 تمرین دوم:

مراقبه بی حرکتی

در این تمرین باید به شکل بی حرکت قرار بگیرین و برای مدتی موقعیت بدن رو در حالت بی حرکت حفظ کنین. وقتی بدن بی حرکت میشه کم کم ذهن هم از بی حرکتی بدن پیروی میکنه.

تمرین رو از 5 دقیقه شروع کنین و به مرور، مدت زمانش رو طولانی تر کنین.

در این مراقبه هیچ گونه حرکتی نباید انجام بدین. به همین خاطر در روزهای اول باید مدت تمرین رو کوتاه در نظر بگرین که از عهده انجامش بربیان.

برای شروع تمرین، در وضعیتی قرار بگیرین که احساس کنین کاملا راحت هستین. سعی کنین در حالتی باشین که در طول تمرین نیازی به حرکت و تغییر وضعیت بدن نداشته باشین.

ستون فقرات و گردن، در حالت صاف و راحت باشن.

چشم ها رو ببندین و از راه بینی نفس بکشین.

به تنفس خودتون آگاه بشین.

تنفس باید آهسته و عمیق باشه.

از موقعیت بدن آگاه بشین. با چشم های بسته وضعیت بدن رو تصور کنین.

هر حالتی که در شما ایجاد شد مثل: احساس خارش، احساس گرما، سرما و… اجازه ندین این حالات، وضعیت بدنی و تمرکزتون رو بهم بزنن. فقط اونا رو احساس کنین، احساسی گذرا.

بدن شما در این تمرین، خصوصا در مدت زمان های طولانی ممکنه مثل سنگ، سفت و محکم بشه. این سختی و سفتی را احساس کنین.

حالتی وانهاده و رهایی باید در شما ایجاد بشه. یکی از نشانه های موفقیت در تمرین، احساس سبک شدن بدن و جمع شدن انرژی در قسمت های پایینی بدن از پاها تا کمر هستش. اگه اینطور شد یعنی در مسیر درست تمرین هستید.

برای خاتمه دادن به تمرین، کم کم به وضعیت طبیعی برگردین، چشم ها رو باز کنین و بدنتون رو حرکت بدین.

 هر دو تمرین رو سعی کنین در هفته حداقل دو بار انجام بدین. هر سوالی که دارین در بخش کامنت های یوتیوب اسرار ماورا بپرسین.